باز هم آه...باز هم غم...درون سینه آهی سرد دارم... رخی پژمرده ... رنگی زرد دارم ...ندانم عاشقم...یا اینکه مستم... چه هستم من...که هستم من... نمی دانم خود آهم...چه میدانم...همیشه مست و خود خواهم...دلی پر غم...رخی غمگین...همی دانم دلی پر درد دارم...و تو عشقم...چه میدانی...که من از نسل بارانم.